به گزارش خبرنگار مهر، مراسم نکوداشت استاد عبدالحسین حائری به پاس بیش از نیم قرن تلاش در عرصه نسخهپژوهی و فهرستنویسی، صبح امروز سهشنبه 26 شهریور و با حضور جمعی از مسئولان فرهنگی و شاگردان وی در سالن مشروطه برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در این مراسم به نقل خاطره هایی از فعالیت های خود برای ماندگاری امور فرهنگی در جامعه پرداخت و گفت: خاطرم است روز 22 بهمن 57 بود که جمعیت انبوهی از سراسر تهران به سمت میدان بهارستان در حرکت بود. من دیدم که شهید مطهری با نگرانی بسیار زیادی و با حالات هراسانی دنبال من می گردد. او به من رسید و گفت که مردم تو را می شناسند به هر قیمتی که شده یک بلندگوی دستی تهیه کن و برو جلو جمعیت را بگیر که وارد مجلس نشوند چون اسناد مهمی آنجاست چون شنیده ام برای دستگیری و شناسایی عناصری از رژیم که در مجلس هستند هجوم آورده اند.
وی افزود: من به آنجا رفتم و دیدم که به اندازه عبور یک نفر، شکافی در ورودی کتابخانه مجلس وجود دارد و افرادی در آنجا مستقر هستند و اجازه ورود کسی را نمی دهند و لذا از این که آسیبی به این اسناد نمی رسد مطمئن شدم و خودم را به آقای مطهری رساندم و به او اطمینان دادم که مسئله ای نیست و نگران نباشد. او خدا را شکر کرد که این اتهام به این انقلاب وارد نشد که قدر کتاب را نمی داند.
دعایی در ادامه از علامه کرباسچیان و علامه حائری (پدر شیخ عبدالحسین حائری) به عنوان شخصیت هایی که دغدغه هدایت مردم را داشتند یاد کرد و گفت: مرحوم کرباسچیان در موسسه ای که راه اندازی کرد به پرورش دانش آموزان و تربیت نسلی پرداخت که بعد ها همگی جزء خدمتگزاران مردم شدند. استاد علامه حائری هم در کنار همه بزرگواریشان، آمدند و منشا خدمات بسیاری شدند.
نماینده رهبری در موسسه اطلاعات در ادامه به نقل خاطر دوم خود پرداخت و گفت: من در دوران مسئولیتم بعد از انقلاب برای بعضی از مسئولان، کارگشایی و راه گشایی داشتم. بعضی از مسئولان که بنا به هر دلیلی ازمسئولیت خود عزل می شدند از این جمله بودند یکی از آن ها معاون وزارت امور خارجه در دوره قطب زاده بود که در تسویه هایی او از کار عزل شده بود. من در سال 58 در وزارت امور خارجه ماموریتی داشتم که این فرد آمد و از من تقاضای یک سفر خارجی را کرد که من هم کار او را راه انداختم.
مدیرمسئول روزنامه اطلاعات اضافه کرد: او وقتی از سفر خارج برگشت، برای تقدیر از من اثری را به من هدیه کرد و هر چه من امتناع کردم از پذیرش آن او اصرار به اهدای آن می کرد. این اثر یک قرآن خطی بود که من آن را به اسم خودش به آستان قدس رضوی هدیه کردم و آن را آنجا ثبت کردم و رسیدش را هم به او دادم.
دعایی اضافه کرد: مشابه همین اتفاق چند سال قبل تکرار شد؛ آقای ایرج امینی فرزند آقای علی امینی پسر نخست وزیر رژیم شاه که در پاریس زندگی می کرد، برای یکی از کارهای تحقیقاتی اش احتیاج به برخی اسناد داشت. با روزنامه کیهان تماس گرفته بود که پاسخ خوبی به او نداده بودند از اطلاعات بین الملل هم تقاضا کرده بود که آن ها اسناد مورد نیاز او را در اختیار نداشتند. به ما مراجعه کرد و دیدیم که او یک دوره آرشیو روزنامه را می خواهد که ما هم آن را به او دادیم بعد از مدتی او اعلام کرد که برای انجام یک کار تحقیقی دیگرش نیاز دارد که به ایران بیاید ولی چون اطمینان نداشت اگر به ایران بیاید مشکلی برایش پیش نمی آید به یک نشریه ایرلندی گفته بود من می روم ایران اگر برنگشتم بدان که مرا دستگیر کرده اند.
دعایی اضافه کرد: با این حال ما آقای امینی را راهنمایی کردیم و او به ایران آمد و هماهنگ کردیم در جاهایی که می خواست کارهای تحقیقی اش را انجام داد او هم به عنوان حق شناسی یک ترجمه نفیس از مناجات حضرت امیر (ع) که به دو زبان فارسی و عربی نوشته شده بود، به من هدیه کرد. من هر چه گفتم که این را نمی پذیرم او به شوخی می گفت که ماها به این چیز ها زیاد احترام نمی گذاریم ولی برای شما این ها ارزشمند است.
مدیرمسئول روزنامه اطلاعات اضافه کرد: اثری که آقای امینی به من هدیه کرد چیز گران قیمتی بود. من آن را خدمت آقای حائری آوردم تا اثر را شناسایی کنند که ایشان آن را شناسایی کردند و گفتند با قیمت است و چند میلیون تومان می ارزد. من این اثر را هم به نام ایرج امینی به کتابخانه مجلس هدیه کردم و آقای ابهری (رئیس وقت کتابخانه مجلس) هم لوح زیبایی را برای قدرشناسی خطاب به آقای امینی نوشت که من این لوح را هم به آقای امینی دادم.
حجت الاسلام دعایی در پایان با بیان این که من این خاطرات را برای اولین بار بود که تعریف می کردم و به نوعی آن ها را فاش کردم، از برپا کنندگان مراسم بزرگداشت استاد عبدالحسین حائری در کتابخانه مجلس قدردانی کرد.
نظر شما